پی نوشت: بهترین دوست برای همیشه : best friend forever : BFF
بعضی وقتا از اینکه هی پای سجاده میشینم و با خدا درد و دل می کنم و شاید به زعم خودم صداشو نمیشنوم خسته میشم! یا وقتی که خیلی درمونده ام و چاره کارم جز راهی که خدا بهم نشون بده نیست! اونوقته که به جای اینکه من باهاش حرف بزنم میرم و کتاب نصیحتاشو باز می کنم تا اوون باهام حرف بزنه.... الحق و الانصاف که چقدر همیشه خوب میره سر اصل مطلب و همونی رو که باید بگه میگه! کاملا مرتبط....
یه روزی که گیج کارای اخیر خودم بودم و نمی دونستم دقیقا دارم چیکار میکنم نه از سر چاره خواهی بلکه فقط بخاطر دل گرفته ی خودم رفتم سراغ قرآن. وقتی بازش کردم دیدم درباره بهشت و جهنمه.... تمام آیات درباره این بود که اونی که زحمت می کشه نتیجه ی دسترنج خودش میشه بهشت و اونی که پی هوا و هوسش میره و یه آینده کاملو فدای یه حال زود گذر میکنه آخر و عاقبتش جهنمی میشه. تا مدتی مات بودم که خدایا دنیا هم همینه ها!!!! فقط آخرتت اینجوری نیستا!!! از قدیم می گن نابرده رنج گنج میسر نمیشود..... فرصتهاست که آدما و زندگیشونو می سازه و البته استفاده ی بجا از اون هم جای خود داره. خیلی از آدما با کوشش خودشون جهنم زندگیشونو به بهشت تبدیل می کنن و بر عکس خیلی ها قدر بهشتو نمی دونن و یه دفعه جهنمی می شن!
این شد که منم قد کشیدم به سمت بهشت دنیایی فعلا! تا خدا چی صلاح بدونه.... انتخاب با توست. حتی شما دوست عزیز!!!
وقتی دست هایم در سرما می لرزید
از خدا خواستم با گرمایش در آغوشم گیرد
دیدم دستم بالا رفت و بازوی دیگرم را در بر گرفت
فراموش کرده بودم که
من و بخشی از خدا صاحب یک جسمیم!
"آشفته"
پی نوشت: تازگی ها افکارم واروونه شده.... همه رو دوست دارمو و همه رو با دید دیگه ای نگاه می کنم. وجود خدا رو توی تک تک آدما حس می کنم.... عوض شدم.... اونقدر که این آدم جدید رو نمی شناسم.... من فرشته ی سابق نیستم.... بیشتر از قبل لبخند می زنم خیلی بیشتر....خیلی....
Pمی اندیشم که چون معبودمی از تو نمی خواهم
چون خالقمی صدایت می کنم
من اگر از گل عروسکی بسازم
راه را برایش آنقدر باریک نمی کنم که بشکند از غم
حالا که خالقمی و حالا که شکستم زیر بار عبادت
فکر مسیر تازه ای باش که شدنی باشد
هراس این صراط که در مستقیم بودنش شکّم
صراطی که پر از سیاهی ریا شده
در سراشیبی زندگی با غرورم بازی ها می کند
پی نوشت: دوستان عزیزم عید همتون مبارک باشه امیدوارم که نماز و روزه ی همتون قبول درگاه حق باشه......
پی نوشت بی ربط: واسم می خونی که " موهاتو بستی و من عاشقت شدم" میگم اگه موهامو باز کنم دیگه چی؟؟؟؟
دو روز وقت واسه زندگی کردن دارم و یقینا یک روزش یا جمعه ست یا به یه مناسبتی تعطیله و کسی جوابگوی کسی نیست. توی این یک روز مونده همه ی کسایی که باید سر جاشون باشن و جوابگوی زخمهام یا دیر میان سر کار یا دارن صبحونه می خورن یا خسته ی دیروزی هستن که به لطف الهی براشون تعطیلی خوشایندی بوده! توی این تک روز مونده سنگ رو سنگ بند نمیشه که یکی بپرسه بابا! کدوم سنگ بود که از آسمون بود یا از زمین نمیدونم پرت شد وسط عقل و دل ما و اینجوری شکوندمون!
ساعت 2 بعد از ظهر می شه و حتی سبزی فروشی ها هم واست تره نمی شمارن چه برسه به بانکها و شمردن اسکناس! ولی من فقط نصف روز وقت دارم که سهم آشفتگی هامو از دنیایی که واسم تنهایی رو رغم زد بگیرم......ببینم؟ کجای این شهر بانک شبانه روزی پیدا میشه ؟
بانکها تعطیل..... اداره ها تعطیل..... ولی کاغذی که روش سهم من نوشته شده و چند تا مهر و امضاء تاییدیه هم داره توی دستام داره بیداد میکنه...... کجا ببرم زخم روزگارمو؟؟؟؟ کجا ببرم دلتنگی هامو؟؟؟؟؟ کجا ببرم حرفهای حق و ناحقی که پشت سرم میزنن؟؟؟؟ کجا ببرم سند سهمی رو که حقمه؟؟؟؟ هر جا زنگ میزنم یه خانومی که صدای مردونه داره از اون ور خط میگه مشترک مورد نظر یا نمیخاد باهات حرف بزنه یا رفته مرخصی تا تعطیلی دیروزش دوروزه بشه!!!!
شب شده.... آخه من دردمو به کی بگم؟؟؟؟؟
.
.
.
یه مسجد روبرومه.... خدا شبانه روزیه!
پ.ن۱: رمضان مبارک...
پ.ن۲: دلم برای دانشگاه و شیطنتهاش خیلی تنگه
پ.ن۳:مردم خسته نمیشن اینقدر پشت سر آدم حرف میزنن؟؟؟؟ من به این نتیجه رسیدم که میزان ریش افراد با میزان جانماز آب کشیدنشان همبستگی مثبت معنادار داره!!!!!!
برگ برگ آن را از شاخه های خشکیده ی دلم تکاندم
ماه ..... ماه تکاندن دل رنجور است
بی محابا دستهایم را در باغ کوچک دلم کاشتم
شاید چون فروغ باید فریاد سر دهم........« سبز خواهد شد..... میدانم ..... میدانم»
کمی نور رحمت
کمی یاد باران
کمی عطر دیرین ترین خاک پاک مدینه
و شاید...... اندکی امید
.
.
.
معجزه ی کوچک من
جوانه های سرانگشتانم در باران التماس دعاست
یاسهای خشکیده ی قلب من دوباره روییده
و من.....
آغاز فصل رویش جوانه های امید را در دلم جشن میگریم
خدایا جوانه ها را برایم بیاور
من محتاج این معجزه ی کوچکم......
« ماه ضیافت خدا مبارک»
