اینجا شیرازه.... پردیس ارم .... This is my pmc
Pmc معادل واژه ی university به کار میرود!
اندر احوالات شیخ الرئیس جدیددانشگاه شیراز همین بس که صدقه سری ریاست ایشان دانشکده دامزشکی جوایز نمایشگاه دستاور دهای انجمن های علمی را حیف و میل نموده و آبی گوارا پشت آن نوش جان کردند. فروش جوجه های بلدرچین و تخم شتر و مرغ و شمردن دندانهای اسب به پای مطالعات و پژوهش های شب و نیمه شب دانشجویان مدیریت آموزشی نمیر سید اما جایزه ۵۰۰ هزار تومانی را آنها درو کردند! هجوم رهایی بخش دانشجو یان در ساعت 12 ظهر به بازارچه ی پردیس گواه این مدعاست! اندیشه ی فضای معنوی کافه ی ایکاروس و محیط فرح بخش نسکافی نت یکی از مهمترین عوامل تمرکز زدایی در کلاس درس می باشد!
عبور و مرور شخصیت های کشوری و لشکری یکی از مهمترین حواشی خاطرات بازارچه است! تتلو که به تازگی آخرین سامورایی نام گرفته است در گوشه و کنار های بازارچه در حالی که در غمی غریب فرو رفته است به طور ناگهانی می خندد. شاید این اختلال دو قطبی فرد مذکور یکی از ره آورد های ریاست جدید باشد!
واکی در ساعتی که تمامی اقشار دانشجو به سرعت به سمت سلف میروند ۵کیلو موز را برای نهار خود انتخاب می کند! (من که فکر نمیکنم همین قدر هم ماشاا.. جواب این بدن رو بده!)
این جا خونه ی ماست!
چه اونایی که توی این خونه اتاق دارن و چه اونایی که بعد از یک روز تحصیلی سخت و پر مشغله مجبورن شب و خارج از خونه بگذرونن با پنج مورد معرف شخصیت خودشون هستن! درست مثل پنج انگشت دست!

طرز راه رفتن، طرز صحبت کردن، نوع خندیدن، طرز نگاه کردن و البته مدل مو!
از تو ضیحات اضافه معذوریم!
پ.ن1: بعد از عمری کلاس تفسیر قرآن بجای لیگ نقطه بازی با محبوبه و فاطی مشغول تفکر به حرفهای ضد و نقیض استاد بودم! یکی از دانشجویان سر صحبت باز کرده بود و با متهم کردن فیلم سنگسار ثریا به اینکه دست اندر کارانی خارج از حیطه دین و ایران داشته ادعا میکرد که زنی که مرتکب به زنا میشه طبق سوره ی 5 آیه ی نور باید سنگسار بشه! توی دلم گفتم ادمی که فرق سوره و ایه رو نمیدونه چطور میتونه در مورد یه تهمت بزرگ قضاوت کنه؟؟؟؟؟
استاد مغلطه هایی کرد که بیا و ببین! بحث کشید به تعدد زوج های پیامبر و مغلطه بافی های استاد سر به درازا کشید و استاد دست منو که کل نیم ساعت آخر کلاس برای پرسیدن سوال بالا مانده بود نادیده گرفت! شاید توی چشمای راسخ من میتونست بفهمه که جوابی برای سوالم نداره! آخ سر هم مجبور شدم برای پیدا کردن جوابی که هنوز دنبالشم کتاب نظام حوقو زن در دین اسلام تالیف استاد مرتضی مطهری رو بخرم!
سوالی که توی حنجره ام خشک شد این بود! دینی که زن و مرد و برابر می دونه چرا تععد زوج رو فقط برای مردها جایز میدونه!
پ.ن2: پیرو حرف به گل مبنی بر استفاده ی بیش از حد از علامت تعجب سر جلسه ی امتحان دکتر .ت متوجه پدیده ی عجیبی شدم! استاد در پایین برگ امتحانی بعد از کلمه ی موفق باشید یک (!) گذاشته بود جوری که انگار خودش هم می دونست موفق شدن توی یک همچین امتحانی واقعا جای تعجب داره!
بعد از اینکه از استاد خواهش کردم دلیل این رفتار بحث بر انگیزش رو شرح بده ایشون فرمودند این علامت عاطفه ست که به غلط توی مدرسه به ما گفتن علامت تعجب .... منظورم از این علامت دادن انرژی های مثبت برای موفقیتتونه! بعد دستاشو توی هوا مشت کرد و قیافه ش رو مثل علامت تعجب کرد و گفت: موفق باشید!
پ.ن ۳: امروز یکی از بچه های کانون موسیقی رو که مدتهاست ندیده بودمش رو دیدم! خیلی دلم براش تنگ شده بود یادمه که این بنده ی خدا خیلی گیج بود! ولی خیلی مهربون بود با من! بعد از اینکه من از بچه ها کناره گرفتم اونو هم دیگه قاطی کانونی ها ندیدم! یادمه یه روزی جلوی چشم من موبایلشو گذاشت توی جیبش و و بعد از ۵ دقیقه فکر کرد موبایلشو گم کرده!!!!! من هم بهش چیزی نگفتم تا در اعماق خودم بخندم! (آخی!!!!!) حدود نیم ساعت بعد اومد گفت خانوم .... پیداش کردما! توی جیبم بود!
هنوزم مثل قبل عینک نمیزد و بجای اون چشماشو ریز میکرد تا بقیه رو ببینه! پسر خوبیه!!!!!!!