انا للبلاگفا و انا الیه راجعون بعد الامتحانات
سنگ میزنم به کاسه ی غرور هر کسی که شکستنی تر باشد
من تماشایی ترینم در شکستن!
نگرانم برای بی قراری های گلدان عاطفه ام
کاش به واسطه ی شکستن غرور دیگران گلدان عاطفه ام بی گلدان نماند
"شکستن درمانی" بی رحم ترین درمان برای قلب زمین خورده ام است!

تابستون ما هم بلاخره با یک هفته تاخیر شروع شد! خوبید خوشید سلامتید؟ دماغتون چاقه؟ اوضاع به کامه؟ ان شاا.. که خوب باشه وهمه چیتون آروم باشه!!!!!!
الان که صحیح و سالمم ولی یه مدتی بود که کامپیوترم خراب بود و انگاری یه تیکه از روحمو کنده باشن! من درد بی کامپیوتری رو چشیدم و .... بلاخره یقین پیدا کردم که منم یکی از معتادان این عرصه ام..... میدونی اول با یه ایمیل شروع میشه.... وقتی یکمی ایمیلهات بیشتر میشه میبینی که یه وبلاگ هم داری..... اونوقتی که داری تلاش میکنی که کامنت هات بیشتر بشه هست که آدم ممکنه به سالم بودن خودش شک کنه.... ولی وقتی کامپیوترت خراب میشه و خماری میاد سراغت تازه میفهمی که توی چه بلایی گرفتار شدی! بلای خانمان سوز اینترنت!
خوب شکر خدا کار من به خیابون گردی و کارتون خوابی نکشید و زودتر از اونی که بخوام در به در کافی نت ها بشم سیستمم درست شد.....این خاطره رو وقتی سیستمم خراب بود و من در وضع فلاکت باری به سر میبردم نوشتمش! خوندنش شاید حداقل برای کسایی که منو خوب میشناسن خالی از لطف نباشه!
وقتی توی تاکسی نشسته بودمو و به سمت خونه در حرکت بودم آهنگی رو که به تازگی شنیده بودمو زمزمه میکردم. یه ترافیک عظیم بود و من باید سرمو با یه چیزی گرم میکردم. سعی کردم جزئیات آهنگی رو که به تازگی از یکی از شبکه های بیگانه شنیده بودمو به یاد بیارم... یاد حرف زهره افتادم که میگفت انگاری توی شیراز زلزله اومده و دارن دوباره از نو میسازنش! راست میگفت! توی هر خیابونی که پا بذاری یه کوه از خاک و سیمان گذاشتن و توی ساعات پر ترافیک خیابونو اشغال کردن و دنگ دنگ_ کاراشون سر آدمو میبره! هنوز یادم نرفته که این اخریا مجبور بودم که راه دانشگاهو دور بزنم تا سر وقت برسم سر کلاس! هنوزم پل زرگری روی هواست! انگاری بعد از این همه مدت که از ساختش میگذره یادشون اومده که زیرگذر چمران یکمی زیادی باریکه! عجب!
از این همه عملیات عمرانی که بگذریم میرسیم به تابستون پر بار من! xpress music گوشیم خراب شده... کامپیوترم آفیس نداره و من توی ورد پد تایپ میکنم! حتی به اینترنت هم وصل نمیشه. یه جوجه دانشجو واسم درستش کرده و ..... خدایا تابستون از این گند تر هم میشه؟؟؟؟؟
دلم برای نسکافی نت دانشگاه تنگ شده..... دانشگاه میخوام :-(
واقعا عصبیم..... اینترنت خونم به حد عجیبی اومده پایین.... همین روزهاست که سنگ عقده ی اینترنت همه ی کلیه هامو پر کنه..... من نت میخوام!!!!!!
واقعا مسخره ست..... وبلاگم آپ نشده......
یه ویندوز عهد مادر شوهر مامان بزرگم روی کامپیوتر نصب شده! یه سی دی عهد بوق_ سه چرخه هم داشتم که روش یاهو مسنجر بود! وای نمیدونی مسنجرش چه جوری بود تاحالا همچین مسنجری به عمرم ندیده بودم..... منو ببین! دارم توی ورد پد تایپ میکنم تا سنگهای کلیه ام دونه دونه دفع بشه..... وایییییییی تب کامپیوترم زده بالا! فکر کنم آنفولانزا از نوی چتی پیدا کردم.... زندگی بدون کامپیوتر بی معنیه.......
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
پی نوشت: توی این مدتی که نبودم خیلی چیزا دیدم از جمله:
1) فیلتر شدن بلاگفا! خیلی صحنه ی بدی بود!
2) ماشینی دیدم که پشتش یخچال بود و مرغ یخزده حمل میکرد و مثل همه ی کامیونها یه نوشته ی جالب پشتش بود ولی این یکی خیلی خیلی جالب تر بود! "سرویس مدرسه ی مرغها"
3) دورویی دیدم! اونم از نوع خیانتش.... توی این روزها چیز تکراریی نبود ولی خوب .... از توقع من به دور بود!
4) یه آقای میانسالی رو دیدم که تصمیم داشت پرایدشو که شاید ارزش مالی چندانی نداشت رو پارک کنه. نمیدونست من بهش خیره شدم .....ماشینش دزدگیر نداشت اما محافظ خوبی داشت. بعد از اینکه ماشینو یه قفل ساده کرده انگشتاشو رو شیشه ی خاکی ماشینش کشید و بعد دستشو به نشانه ی احترام اول بوسید و بعد روی پیشونیش گذاشت. وقتیکه نزدیک تر شدم با انگشتاش نوشته بود یا ابوالفضل! چشمای من اون مردو دنبال کرد و به این فکر میکردم که شیشه ی ماشینش متبرک شده یا دلش؟؟؟؟
5) با اکراه وبلاگ رضا رشید پورو دیدم! نمیدونم چرا ولی...... با احترام به ایشون..... خوشم نیومد!
6) فیلم کیفر به کارگردانی حسن فتحی رو دیدم! بی نظیر بود. من خیلی دوستش داشتم .